CRI Online
 

دو گله گوسفند

GMT+08:00 || 2011-01-01 19:43:47        cri
خدا دو گله گوسفند در دشت قرار داد. گله ای در جنوب و دیگری در شمال دشت. او برای هر گلۀ گوسفند یک دشمن طبیعی هم قرار داد. یکی شیر و دیگری گرگ.

خدا به گوسفند ها گفت: اگر گرگ را می خواهید، یکی به شما می دهم. باشد که وقتی خواست، شما را بدرد. اگر شیر می خواهید دو تا می دهم، می توانید یکی از آنها را انتخاب کنید. هر وقت هم خواستید می توانید آنها را عوض کنید. گوسفندان گلۀ جنوب فکر کردند که شیر نسبت به گرگ درنده تر است، پس گرگ را بخواهیم. بنابرین اعضای گله، گرگ را خواستند. گوسفند هایی که در شمال بودند، فکر کردند، با این که شیر از گرگ درنده تر است، ولی لااقل حق انتخاب داریم. ما شیر بخواهیم. پس دو قلاده شیر را خواستند.

وقتی گرگ وارد گلۀ گوسفند های جنوب شد، شروع به خوردن آنها کرد. گرگ جثۀ کوچکی دارد و در هر وعده خوراک کمتری هم می خورد. بنابرین خوردن هر گوسفندی چندین روز طول می کشید و گرگ فقط هر چند روز یک بار به گله می زد.

گلۀ شمالی یک قلاده شیر را انتخاب کرد و قلادۀ دیگر پیش خدا ماند. آن شیر هم وقتی وارد گله شد، شروع به خوردن گوسفند ها کرد. شیر نه تنها نسبت به گرگ درنده تر است، بلکه اشتهای غریبی هم دارد. هر روز باید یک گوسفند بخورد. به این ترتیب هر روز گوسفندی از گله کشته می شد. پس گله هر روز در وحشت و نگرانی به سر می برد. گوسفندها سریعاً از خدا خواستند که شیر را عوض کند. آنها پیش بینی نکردند که شیری که پیش خدا بود، مدتی غذا نخورده بود و از گرسنگی به خود می پیچید. این شیر وقتی به گله زد، نسبت به شیر قبلی با دیوانگی بیشتری حمله کرد. گوسفندان یک روز از صبح تا شب می دویدند تا جانشان را نجات دهند و حتی فرصت نکردند به سرعت علفی بخورند.

گوسفندهای جنوب از انتخاب دشمن طبیعی خود راضی بودند و به گوسفندهای شمال که قوۀ آینده نگری نداشتند، می خندیدند. شمالی ها به شدت پشیمان شده بودند، با عجز و لابه رو به خدا کردند و از او خواستند که دشمن طبیعی شان را عوض کند و به آنها گرگ عطا کند. خدا گفت: دشمن طبیعی شما یک بار انتخاب شد و عوض شدنی نیست. شما تقدیر خود را انتخاب کرده اید و گزیری غیر از انتخاب بین دو شیر ندارید.

گوسفندهای گلۀ شمال دو قلاده شیر را به نوبت عوض می کردند. ولی هر دو شیر به یک اندازه درنده و بی رحم بودند. هر کدام از شیرها را که انتخاب می کردند، باز هم نسبت به گوسفندهای جنوب بدبخت تر بودند. آنها یک مدت دیگر شیرها را عوض نکردند، تا این که یک قلاده شیر چنان خورد که سیر و چاق شد و شیر دیگر، برعکس، از گرسنگی لاغر و بینوا شد. در چشم به هم زدنی، وقتی دیدند که شیر لاغر از گرسنگی می میرد، از خدا خواستند که شیرشان را عوض کند.

این شیر پس از مدت زیادی که گرسنگی کشیده بود، به این نتیجه رسید که به رغم درنده بودنش، حریف صد رأس گوسفند نمی شود و حتی سرنوشتش به دست یک گله گوسفند افتاده است. گوسفندها هر لحظه که اراده می کردند، می توانستند او را پیش خدا بفرستند تا در آنجا آن قدر گرسنگی بکشد تا بمیرد. شیر وقتی به این نتیجه رسید، با گوسفندها مهربان تر شد و فقط پیرها و بیمارهایشان را می خورد و هیچ گوسفند سالمی را نمی خورد.

گوسفندها از این نتیجۀ غیرمنتظره بسیار خوشحال شدند. چند گوسفند جوان پیشنهاد کردند که همین شیر لاغر که مهربان شده است، همیشه پیش آنها بماند و شیر چاق را فراموش کنند. ولی یک گوسفند دنیا دیده به آنها یادآوری کرد که شیر لاغر می ترسد ما او را پیش خدا بفرستیم تا گرسنگی بکشد. برای همین است که با ما این قدر خوب شده است. اگر شیر چاق بمیرد و ما حق انتخاب را از دست بدهیم، او خیلی زود به طبیعت درنده خوی خود بازخواهد گشت. جماعت گوسفند حرف پیرشان را منطقی یافتند. پس برای این که شیر دیگر از گرسنگی نمیرد، زود او را فراخواندند.

در واقع شیر چاق هم از گرسنگی به حال نزاری افتاده بود. پس او هم سرنوشت خود را در دست یک گله گوسفند دید و برای آن که بتواند مدت بیشتری در دشت بماند، تصمیم گرفت با گوسفندان کمی بهتر رفتار کند. در همین حال شیری که پیش خدا فرستاده شده بود، روزگار بدی می گذراند و اشک می ریخت.

گلۀ گوسفندان شمال پس از گذراندن یک دورۀ سختی، زندگی آزاد و آسوده ای را شروع کردند. در عوض وضعیت گلۀ گوسفندان جنوب روز به روز بدتر می شد. گرگ انحصاری آنها که رقیبی نداشت و گوسفندان نمی توانستند او را عوض کنند، هر روز بی پروا به گله می زد و چند ده رأس از آنها را می کشت. او دیگر خیلی وقت بود که گوشت گوسفندان را نمی خورد، بلکه فقط خون قلب آنها را می نوشید. او حتی بع بع کردن را برای گوسفندان ممنوع کرده بود و هر گوسفندی که صدایش در می آمد را در جا می درید. گوسفندان جنوب فقط می توانستند در دلشان آه بکشند و بگویند: «از اولش هم معلوم بود که انتخاب دو قلاده شیر به از این است».

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید