C

cháo

Œn. 朝代:

1: (اسم) سلسله، دودمان:

王朝 ︱ 汉朝

سلسله (پادشاهی) | سلسله هان

改朝换代

عوض شدن سلسله ها

v. 面对着:

2 : (فعل) رو به ... کردن:

脸朝天

رو کردن به آسمان

有人朝这边走来了。

کسی به این سو می آید.

chǎo

Œv. 吵闹；吵嚷:

1: (فعل) سر و صدا کردن، هیاهو به راه انداختن:

孩子在睡觉，请不要吵。

بچه ها می خوابند، سر و صدا نکنید.

v. 争吵；口角:

2: (فعل) جدال کردن، دعوا کردن:

吵嘴|争吵

دعوا کردن | نزاع کردن

两人吵了起来。

دو نفر شروع به دعوا کردند.

Žadj. 喧闹；声音杂乱扰人

3 : (صفت) پر سر و صدا؛ شلوغ:

屋里太吵了。

chē

车

n. 陆地上的交通运输工具:

(اسم) وسائل نقلیه زمینی:

火车︱ 汽车

قطار | خودرو

我每天坐公共汽车上班。

chén

n. 早上:

(اسم) صبح:

晨风︱ 晨光

باد صبحگاهی | آفتاب صبحگاهی

清晨

chénɡ

Œv. 成功:

1: (فعل) موفق شدن:

成功 ︱ 完成

موفق شدن | انجام شدن

大功告成。

کارها با موفقیت انجام شد.

n. 工作、学习等获得的结果:

2: (اسم) دست آوردها در کار و تحصیل:

成果

دستاورد، نتیجه

今年的收成很好。

برداشت امسال بسیار خوب است.

Žadj. 现成的；做好的；发育完备的:

3 : (صفت) انجام شده؛ تهیه شده ؛ آماده شده:

成品︱ 成虫

محصولات نهایی | حشره بالغ

这家工厂生产成药。

chénɡ

Œn. 城墙:

1 : (اسم) دیوار شهر:

城楼︱ 城外

برج دروازه شهر | خارج از شهر

我去过万里长城。

به دیوار بزرگ چین رفته ام.

n. 都市；城市:

2 : (اسم) شهر:

城区

منطقه شهری

城市交通很发达。

chī

Œv. 吃:

1: (فعل) خوردن:

吃饭︱ 吃奶

غذا خوردن | شیر خوردن

羊爱吃青草。

گوسفندها علف سبز می خورند.

v. 承受；感受:

2 : (فعل) تحمل کردن، احساس کردن:

吃苦 ︱ 吃力

رنج بردن | زحمت کشیدن

她吃惊地看着我。

chí

持

Œv. 握住；拿着:

1: (فعل) در ست داشتن؛ گرفتن:

手持一把花

یک دسته گل در دست گرفتن

v. 支持；维持:

2: (فعل) حمایت کردن، حفظ کردن:

坚持︱ 持久

پافشاری کردن | پایدار بودن

保持良好的状态

chóng

adv. 把做过的动作行为再做一次或另行开始:

(قید) بار دیگر، مجددا؛ تکرار حرکات یا روشهای گذشته و یا آغاز مجدد آن:

重写|重现

دوباره نوشتن |  بار دیگر اتفاق افتادن

chǒu

Œadj. 相貌难看:

1: (صفت) زشت؛ بدریخت:

她长得一点也不丑。

او اصلاً زشت نیست.

n. 不光彩的传闻或消息；丑恶的事情:

2: (اسم) شایعات یا اطلاعات ناگوار؛ کارهای زشت:

丑闻︱家丑

شایعات زشت و افتضاح آور | ننگ خانواده

出丑