CRI Online
 

شیرین اما سالم

GMT+08:00 || 2012-12-14 10:23:51        cri






دوستی داشتم که هربار او را می دیدم، می گفت که چیزی نمی تواند بخورد، چون رژیم غذایی دارد! اما عجیب تر این بود که او همیشه همان طور چاق و تپل باقی مانده بود! با این که من کم تر می دیدم که ظرف غذای او پر باشد، یا اگر شیرینی تعارف می کردند، برعکس من که نمی توانم از شیرینی بگذرم، حتی اگر به قیمت جوش صورت و چاقی باشد، اما او همیشه تکه کوچک تر را برای خوردن انتخاب می کرد. با این حال این دوست بی نوای من هم چنان چاق بود، تا این که در یک مهمانی عصرانه که به صرف شیرینی و میوه دعوت شده بودیم، کلید این مشکلی دوست چاق ما پیدا شد، در مهمانی آن روز، دوست من علت چاقی خود را فهمید. او دانست که اگرچه کم می خورد، اما همان مقدار را هم با لذت تمام می خورد.

آن روز در جمع دوستان که یک پزشک تغذیه هم حضور داشت، لذت بردن در هنگام خوردن را یکی از علت های چاقی دانست. از نظر وی، افراد هر قدر هم کم اما به لذت غذا بخورند به هیچ وجه نباید به لاغری فکر کنند. بهرحال، دوست ما تصمیم گرفت که آن شب آخرین شیرینی را با لذت بخورد، اما ظاهرا این تصمیم گیری دوست من فقط به همان یک شب ختم شده بود! چرا که، بعد از چند ماه که او را دیدم، انتظار داشتم با یک آدم کاملا متفاوت رو به رو بشوم، اما راستش او تغییر که نکرده بود، هیچ! تپل تر هم شده بود! دوست بنده، نتوانسته بود به قول خودش، از خوردن خوراکی های خوش مزه، لذت نبرد!

اصلا نمی دانم این چه حکایتی است که هر بار شخص تصمیم به انجام کاری می گیرد، به خصوص هر بار تصمیم به نخوردن می گیرد، ابرو باد و مه و خورشید و فلک دست در دست هم می دهند، تا نفسش را مورد آزمایش قرار دهند.

شما را نمی دانم، اما من، هر بار که تصمیم به رژیم غذایی گرفته ام و به خودم قول داه ام که دیگر شیرینی نخرم و غذای زیاد تهیه نکنم، از زمین و آسمان برایم خوراکی های خوش مزه نازل می شود. بارها پیش آمده است که در محل کار، خودم را از بوفه و رستوران خرید دور کرده ام اما متوجه شده ام که به مناسبت های مختلف و گاهی حتی عجیب و غریب، خوردنی های لذیذ به خانه امان رسیده، یا این که به یکباره، دوست و آشنا و فامیل همه با هم تصمیم گرفته اند که مهمانی های بزرگ و کوچک، با مناسبت، یا بی مناسبت برگزار کنند، و در این مهمانی ها، خوردن ولذت بردن همانا و ...

البته، مدت هاست که خوراک های رژیمی به بازار آمده که کمک خوبی برای عملی کردن

تصمیم افراد چاق دارد. گرچه اصلا نمی دانم که اگر خوراک رژیمی هم با لذت خورده شود، باز هم در چاقی تاثیر گذار خواهد بود، یا خیر!

اما! به نظر می رسد دوستان چاق ایرانی که در چین زندگی می کنند، بهتر می توانند بر نفس خود پیروز شوند، بدون علت نیست این که می گویم! اصولا مردم چین، به خصوص خانم های چینی کم تر به خوردن شیرینی علاقه نشان می دهند، البته تعدادی از غذاهای چینی طعم شیرین دارند، به خصوص غذاهای شانگهای که اکثرا شیرین است، اما به نظر می رسد شیرینی این غذاها بیشتر از نوع طبیعی آن باشد تا نوع صنعتی! ولی به طور کلی شیرینی هایی را که در مراکز خرید می توان پیدا کرد، خیلی کم شیرین است حتی کرم و خامه های

آن نیز کم تر طعم شیرینی دارد، خلاصه این که از این نظر، اصلا قابل مقایسه با ایران نیست.

در طول مدتی که من و همکارهای ایرانی ام این جا در شهر پکن زندگی می کنیم، هنوز نتوانسته ایم شیرینی را پیدا کنیم که طعمی نزدیک به شیرینی های ایرانی داشته باشد، راستی که دلمان برای انواع شیرینی های تر و خشک تنگ شده، بماند شیرینی های سنتی و محلی هر شهرمان، مثل، گز، قطاب، باقلوا، سوهان و بسیاری دیگر! اما، از طرف دیگر، چندان هم بابت این قضیه ناراحت نیستم. چرا که با یکی دو بار شیرینی خوردن در چین، عطای آن را به لقایش بخشیدم و این گونه خودم را از عذاب وجدانی که همیشه گریبانگیرم بود، رهانیدم!

اما چند وقت پیش یکی از همکارهای چینی ام به من خبر داد که در نزدیکی سازمان رادیو،

محلی وجود دارد که شیرینی های شین جیانی به فروش می رساند که مردم بسیاری برای خرید آن ساعت ها منتظر می مانند! از شنیدن این خبر، به دو علت هیجان زده شدم، یکی برای آن که کمتر دیده بودم چینی ها برای خرید شیرینی صف بایستند! و دوم این که خیلی دوست داشتم شیرین های منطقه شین جیان را بچشم! چرا که قبلا غذاهای شین جیان را خورد بودم و می دانستم که دستپخت مردم این منطقه مسلمان نشین کمابیش به دست پخت ایرانی ها نزدیک است! به هرحال با توجه به این تجربه، مطمئن بودم که شیرینی های شین جیان هم مثل خوراکش خوشمزه است.

با برنامه ریزی دوستم، صبح یک روز چهارشنبه، به منطقه "یونگ لو شی" رفتیم. با توجه به آن که این محله تقریبا از بازار و مراکز خرید دورتر است، بنابراین، قسمتی از خیابان به فروشندگان محلی تعلق گرفته تا محصولات مورد نیاز مردم از جمله میوه و تره بار به فروش برسد.

آن روز بازارک کوچک، پر جنب و جوش تر از همیشه بود، تعدادی مشغول خرید بودند، اما تعدادی دیگر در صفی بلند به انتظار ایستاده بودند، با دیدن صف به نظرم رسید که آن نقطه، محل خرید شیرینی های شین جیان است و اتفاقا حدسم درست بود! مردم محله به خصوص افراد سالمند که فرصت بیشتری دارند، منتظر ایستاده بودند، تعدادی از آن ها با نوه هایشان آمده بودند و تعدادی دیگر، همراه دوستان و همسایگان خود بودند.

خانم "فوگ شیو مین" مدیر محلی شیرینی فروشی، به همراه جوان فروشنده که علاقه ای به گفت و گو با رادیو نداشت، سخت مشغول بسته بندی شیرینی و تحویل آن به مردم محلی و دیگر مردم از نقاط دور و نزدیک بودند. به گفته ی خانم فوگ، روزهای چهارشنبه، جمعه و یک شنبه از ساعت هفت صبح تا دوازده ظهر، دکه کوچک اما پر رونق شیرینی فروشی شروع به کار می کند. آن طور که خانم فوگ اشاره می کرد، آن قدر تعداد مشتری ها زیاد

می شود که او هم مجبور می شود تا به جوان شیرینی فروش که نمی تواند به تنهایی بسته های شیرینی را آماده کند و آن را به دست مشتری بدهد، کمک کند تا به این ترتیب مشتری ها را بیشتر در انتظار نگذارند! بیشتر مشتری ها حدود 40 تا 50 یوان خرید می کنند. "تانگ آر دو" "وانگ دو خوآن" "بالا بیون" "شن جان گائو" و تعداد بسیاری دیگر، از انواع شیرینی های شین جیانی است که هر کدام مشتری خاص خود را دارد. بیشتر این شیرینی ها از مواد غذایی سالم، و البته کم شیرین تهیه می شود! آرد نخود، سویا، لوبیا، برنج و گندم از جمله مواد اصلی و لازم برای تهیه شیرینی هاست.

نوعی نوشابه هم که ظاهرا شبیه دوغ ایرانی است، از جمله نوشیدنی های منطقه شین جیان است که آن روز در آن دکه به فروش می رسید، بدم نمی آمد که مزه آن را بچشم، ولی وقتی دوست چینی ام مزه آن را توصیف کرد، ترجیح دادم که تجربه نوشیدن این نوشیدنی را به یک روز دیگر موکول کنم!

با نزدیک شدن به ساعت دوازده ظهر، از تعداد مشتری ها اندک اندک کاسته می شد و قفسه ها هم از شیرینی ها خالی می شد. من برای این که شانس خوردن این نوع شیرینی را از دست ندهم، در صف ایستادم و با توجه به شکل ظاهری شیرینی ها و پیشنهاد همراه چینی ام، چند نوع شیرینی خرید کردم، و از این خوشحال شدم که یک نوع شیرینی که از نظر طعم و شکل ظاهری شبیه به باقلوا بود پیدا کردم.

آن روز چهارشنبه، من محل خوبی را برای خرید شیرینی مورد علاقه ام پیدا کردم و حالا گاهی به آن محله سر می زنم و علاوه بر خرید شیرینی و لذت بردن از خوردن آن، یادی هم از روزهای شیرین در ایران می کنم. روزهایی که با جمع خانواده مقابل تلویزیون می نشستیم و همراه خوردن شیرینی و چای، فیلم سینمایی عصر جمعه را تماشا می کردیم و روزگاری خوش می گذراندیم!

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید