«دموکراسی مردم محور» پکن؛ راز موفقیت چین در مدیریت کشور
  • 2021
  • 27/09
  • 15:56:25

«دموکراسی مردم محور» پکن؛ راز موفقیت چین در مدیریت کشور_fororder_src=http___news.eastday.com_images_thumbnailimg_month_1912_f7b0f8ba03d3492fbf47aea8f44fcf05&refer=http___news.eastday

اخیرا اخبار مربوط به بازگشت «منگ وان جو» مدیر ارشد مالی شرکت «هوآوی» به چین در کانون توجه افکار عمومی جهان قرار گرفته است؛ در شرایطی که جامعه بین الملل از حمایت سالیان سال افکار عمومی از عملکرد دولت چین متعجب است، حل و فصل پرونده منگ وان جو تازه ترین الگو و مثال از عملکرد مردم محور دولت چین را فراهم کرده است چرا که حزب حاکم در چین و دولت این کشور بار دیگر فلسفه حکومتی «مردم در جایگاه اول» را با اقدامات عملی خود به تصویر کشیدند.

منگ وان جو نماد تعقیب سیاسی شهروندان چینی تبار با هدف سرکوب شرکت های فناوری پیشرفته چین بوده است؛ دولت چین در این زمینه تمامی اقدامات ضروری برای حمایت تزلزل ناپذیر و بی دریغ خود از حقوق قانونی و منافع شهروندان و شرکت هایش را پیش گرفته است.

مدیر ارشد مالی شرکت هوآوی که تقریبا سه سال به صورت غیر قانونی توسط کانادا بازداشت شده بود، آزادی خود را بدست آورد که این، نه تنها نماد پیروزی عدالت است بلکه یک پیروزی عظیم برای مردم چین به حساب می آید.

اتفاقی که برای منگ وان جو افتاد، یادآور اتفاقاتی است که برای دانشمند هسته ای و نفتکش ایران رخ داد؛ بدنبال تلاش های بی وقفه دولت ایران در ژوئن سال 2020 میلادی، «سیروس عسگری» دانشمند هسته ای این کشور که از سوی آمریکا و به مدت تقریبا سه سال بازداشت شده بود، به سرزمین مادری اش بازگشت. از طرف دیگر در سپتامبر سال 2019 میلادی بود که نفتکش ایرانی «آدریان دریا 1» توسط مقامات انگلیسی در تنگه جبل الطارق توقیف شد. دولت های چین و ایران و مردم این دو کشور در مواجه با اقدامات سلطه جویانه و هژمونیک تسلیم نشدند بلکه در عوض، مبارزه قاطعانه در کنار یکدیگر را انتخاب کردند و نهایتا نیز به نتیجه دلخواهشان رسیدند.

همه جهان می دانند که آمریکا قلدر و زورگوی شماره یک دنیای امروز محسوب می شود اما با این حال سیاستبازان آمریکایی دوست دارند که به دیگر کشورها برچسب «دیکتاتور» و «زورگو» بزنند و اقدامات خودشان در مسیر سرکوب چین را رقابت بین دموکراسی و استبداد توصیف نمایند و دولت چین را به نقض دموکراسی و حقوق بشر متهم سازند و حتی دروغ بزرگ «نسل کشی» در شین جیانگ را پخش کنند!

این اتهامات غرب علیه چین مضحک و سرشار از پوچی هستند؛ سؤال اینجاست که اگر دولت و حزب چین حقیقتا به اندازه ای که غربی ها می گویند غیر قابل تحمل هستند، پس چطور ممکن است دستاوردهای توسعه چین در جایگاه امروز خود بدرخشند؟ چه کسی مردم چین را ترغیب کرد تا در عرض چند دهه، کشور فقیر پرجمعیت متکی بر کشاورزی خود را به دومین اقتصاد بزرگ دنیا تبدیل کنند؟

چین در زمینه پاندمی کرونا، توانست با موفقیت شیوع اپیدمی این ویروس را مهار کند. با این حال برخی در مواجه به این موفقیت چین مدعی شدند که وجود یک دولت اقتدارگرا نسبت به یک دولت دموکراتیک کارآمدتر است. باید گفت که چنین چیزی نیست! چین یک کشور مستبد نیست و در حال اجرا و پیاده سازی یک سیستم دموکراتیک سوسیالیستی است.

«شی جین پینگ» رهبر چین اخیرا ضمن شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل تاکید کرده است که دموکراسی حق انحصاری هیچ کشور خاصی محسوب نمی شود بلکه حق مردم تمامی کشورهاست! باید گفت که ژن های مردم محوری از قدیم در چین وجود داشته است. بیش از 2 هزار سال پیش بود که فرهنگ کنفوسیوس از اینکه «مردم با ارزش ترین دارایی محسوب می شوند و پادشاه در نقش راهنماست» و «آب می تواند قایق را حمل کند اما در عین حال نیز می تواند قایق را واژگون سازد» حمایت کرد؛ این طرز فکر دولت خیرخواه چین، دیدگاه ساده دموکراتیکی آن را در ذهن مجسم می سازد.

حزب کمونیست چین 100 سال پیش با ماموریت اصلی تحقق خوشبختی و شادی برای مردم و رستاخیز ملت تاسیس شد؛ شعارهای حزب کمونیست چین در طول دوره انقلابی آن، شعارهای ضد دیکتاتوری، ضد استبداد و ضد ستم و سرکوب بوده اند؛ بعد از پیروزی انقلاب کمونیستی چین نیز شعارهای محوری آن تغییر نکرد و همواره مردم و خدمت صمیمانه به آنها در اولویت دستور کاری این حزب قرار داشته اند.

رهبر چین در تاریخ 1 جولای سال جاری میلادی (2021)، ضمن سخنرانی مهم به مناسبت صدمین سالگرد تاسیس حزب کمونیست چین بر اهمیت توسعه همه جانبه دموکراسی مردم محور تاکید کرد. قانون اساسی چین تصریح می کند که تمامی قدرت در جمهوری خلق چین متعلق به مردم است و این مردم هستند که همه امور دولتی را از طریق کانال ها و روش های مختلف و منطبق با مفاد قانون مدیریت می کنند و این همان دموکراسی سوسیالیستی چین است.

بر این اساس، قدرت از مردم سرچشمه می گیرد و برای مردم به کار گرفته می شود و از مردم محافظت می کند؛ این قدرت از مردم می آید و در راستای خدمت به مردم به کار گرفته می شود و مردم صاحب اصلی قدرت هستند. در این بین، از جمله ارگان هایی که مردم چین قدرت دولتی را به واسطه آنها اعمال می کنند، عبارتند از کنگره ملی خلق و کنگره های خلق محلی در سطوح مختلف.

از طرف دیگر، یک سیستم منحصر به فردی در زمینه مشاوره سیاسی در چین وجود دارد به این صورت که هر تصمیم گیری و یا موضوع مهمی که منافع حیاتی مردم را در بر می گیرد، باید با مشورت گسترده و کافی صورت گیرد تا تضمین شود که حزب کمونیست و دولت چین خواسته های مردم این کشور در تصمیم گیری هایشان و متعاقب آن اجرا و نظارت بر این تصمیم گیری ها شنیده اند!

حزب کمونیست چین بدنبال تامین هیچ گونه منفعت شخصی نیست و همواره منافع مردم را در اولویت کاری خود قرار داده است؛ با این اوصاف، درک اینکه چرا هنگام وقوع پاندمی بی سابقه قرن، دولت چین سریعا «زندگی و جان مردم را در اولویت قرار داد»، چندان دشوار نیست!

وقتی شهروندان چینی با مشکلات خارجی مواجه می شوند، این دولت چین است که همیشه به موقع و در شرایط بحرانی مانند «کشتی نوح» برای نجات هموطنانش وارد عمل می شود.

کسانی که قلب مردم را به تصرف خود در می آورند، پیروز جهانند!

علت اساسی قابلیت و توانمندی حزب کمونیست چین نیز در این حقیقت نهفته است که حزب کمونیست چین همواره عاشق مردم خود بوده و در فراز و نشیب ها کنار مردم خود ایستاده و به شیوه ای متحد و یکپارچه کنار مردم کار کرده است. در واقع، مردم و حزب حاکم در چین یک دل و از نظر فکری همسو هستند و همین امر عامل اصلی موفقیت حکومت چین محسوب می شوند.

 

 

 

 

 

 

  • GMT+08:00
  • /