تحریم چین؛ خیال خام هژمونی جهانی غربی ها
| 2021-03-24 16:31:47

«وانگ یی» وزیر امور خارجه و عضو شورای دولتی چین و «سرگئی لاوروف» وزیر امور خارجه روسیه اخیرا بیانیه ای مشترک صادر کردند؛ این اولین باری است که چین و روسیه که دو عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل محسوب می شوند، به شیوه ای فراگیر اقدام به تفسیر ایده های خود در ارتباط با حقوق بشر، دموکراسی و نظم بین المللی کردند؛ در بیانیه مشترک این دو کشور تمرکز زیادی روی وضعیت فعلی بین المللی گذاشته شده است.

تحریم چین؛ خیال خام هژمونی جهانی غربی ها_fororder_c49851c0-b581-4608-932a-bf0fbc766654 (1)

خبر این بیانیه در حالی منتشر شد که اتحادیه اروپا، کانادا و آمریکا دوشنبه هفته جاری در اقدامی مشترک تحریم هایی را علیه مقامات چینی به بهانه نقض حقوق بشر در منطقه خودمختار اویغورهای شین جیانگ واقع در شمال غرب چین اعمال کردند؛ اگرچه چنین اقداماتی نمادین محسوب می شود اما اقدامی نادر از سوی غرب علیه چین است که با هدف تحت فشار قرار دادن چین برای پذیرش مداخله کشورهای خارجی در امور داخلی این کشور صورت گرفته است و می توان گفت که چنین رویکردی از سوی اتحادیه اروپا و کانادا و آمریکا علیه چین با ادعای خام آنها مبنی بر تسلطشان بر امور جهان صورت گرفته است!

دلایل زیادی برای آشفتگی های جدی و چند پارگی های موجود در نظام فعلی بین المللی وجود دارد اما یکی از مهم ترین این دلایل این است که آمریکا و متحدان اصلی واشنگتن در تلاشند تا حقوق بشر و دموکراسی را در قالب مجموعه ای از ارزش هایی تعریف کنند که می توانند از این مجموعه ارزش های تعریفی اشان به عنوان اهرم فشاری برای تقویت هژمونی و سلطه جویی غرب و آمریکا در محور آن سوء استفاده کنند! آنها می دانند که چنین رویکردی از سوی آنها بر مدیریت کشورهای بزرگ در حال توسعه ای مانند چین و روسیه تاثیر می گذارد و باعث ایجاد هرج و مرج در این کشورها می شود اما در عین حال اصرار دارند که چنین رویکردی را به عنوان راهی برای بازی های استراتژیک خودشان پیش بگیرند.

چنین روندی غیر قابل قبول است چرا که ماهیت این درگیری به بهانه حقوق بشر در حقیقت درگیری بین سلطه جویی و عدم سلطه گری است؛ این رویکرد یک جنگ میان پیگیری توسعه حقوق بشر و بازی با حقوق بشر برای رسیدن به اهداف ژئوپلیتیکی است؛ این رویکرد غرب نبرد بین احترام به حاکمیت تمامی کشورها و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر و تلاش تعدادی از کشورها برای تسلط بر اکثریت کشورهای دیگر محسوب می شود.

استانداردهای دوگانه غربی ها در طول چند وقت اخیر بیداد کرده است؛ چه کسی مسئول توسعه حقوق بشر و دموکراسی در هر کشور است؟ آیا مسئول این روند باید دولت مستقل آن کشور باشد و یا نیروها و کشورهای خارجی؟

باید گفت که طبق قوانین بین المللی، تمامی کشورهای مستقل صرف نظر از اندازه، با یکدیگر برابرند و این اساس قانون بین الملل و منشور سازمان ملل محسوب می شود.

آیا تعداد کمی از 193 کشور عضو سازمان ملل این حق را دارند که برای اکثریت کشورهای دیگر سیاست گذاری کنند؟

آمریکا به شدت از نفوذ سایر کشورها در امور داخلی خود و از جمله انتخاباتش جلوگیری می کند اما در عین حال همراه متحدانش امور سیاسی تعدادی از کشورها را زیر پا گذاشته و اقدام به بی ثباتی در این کشورها کرده و تراژدی ها و فجایع زیادی را رقم زده است.

اگر همه کشورها بر این باور باشند که این حق را دارند که به دیگران دستور بدهند و برای این رویکرد تهاجمی خود دنبال حامی باشند، آیا در چنین صورتی نظمی در جهان باقی خواهد ماند؟

چین از گسترش سلاح در آمریکا ناراحت است؛ همین دوشنبه اخیر بود که یک تیراندازی جدید در کلرادوی آمریکا اتفاق افتاد که در جریان آن حداقل 10 نفر کشته شدند. از طرف دیگر تیراندازی های صورت گرفته در آتلانتا نیز همچنان قربانی می گیرد.

توصیف این حوادث با استفاده از واژه «تیراندازی» بی معنی است چرا که این حوادث حقیقتا کشتار و نقض جدی حقوق بشر تلقی می شوند و اگر قرار باشد فلسفه چین در حفاظت از امنیت مردم در آمریکا نیز اعمال شود، باید هر چه سریع تر استفاده از سلاح در سراسر آمریکا ممنوع شود و آن دسته از کسانی که در روند ممنوعیت حمل سلاح در آمریکا مانع تراشی می کنند نیز باید تحریم و یا دادگاهی شوند.

با این اوصاف، آیا پکن این حق را برای خود قائل است که درخواست جدی منع حمل سلاح در آمریکا را از واشنگتن مطرح کند؟

اگر واشنگتن فکر می کند که چین حق چنین درخواستی را ندارد، پس آمریکا به چه حقی به چین دستور می دهد که چگونه شین جیانگ را مدیریت کند؟

هیچ مبنایی برای چین، روسیه و بسیاری از کشورهای در حال توسعه جهان جهت بحث درباره مسائل مرتبط با حقوق بشر با غرب وجود ندارد و علت آن نیز این است که غرب حقیقتا اهمیتی برای حقوق بشر قائل نیست و در عوض خود را محق می داند که به صورت یکجانبه به تعریف حقوق بشر بپردازد؛ اینجاست که معنای هژمونی و سلطه جویی غرب مشخص می شود؛ سلطه جویی ای که بر اساس آن کشورهای غربی می توانند قوانین جهان را تعیین کنند!

چین و روسیه هیچ وقت به غرب اجازه نخواهند داد که تا این اندازه جسورانه و گستاخانه رفتار کند؛ این دو کشور هیچ گاه تسلیم جاه طلبی های غرب نخواهند شد.

باورها بر این است که بخش اعظم جامعه جهانی شاهد سرکوبگری های غرب علیه چین و روسیه است و این نکته را نیز درک می کند که این دو کشور قاطعانه در حال مقاومت در برابر این رویکرد غربی ها هستند؛ این احتمال وجود دارد که جنگی که در این زمینه بین چین و روسیه با غرب به وجود آمده است، جنگی طولانی باشد اما حق همواره با چین و روسیه و اکثریت کشورهای در حال توسعه است.