<%@ Language=JavaScript %> China Radio International
党的十七大گردآوری آرزوهای نیک برای ارسال با فضاپیمای شن جوی 7تمایل به همکاری با رسانه ها و نهادهای کشورهای مختلف
China Radio International
اخبار چين
اخبار جهان
اخبار سياسی  
اخبار اقتصادی  
اخبار فرهنگی  
اخبار علمی و فنی  
اخبار ورزشی  
اخبار ديگر  

ورزش

فرهنگ چین

اقلیتهای ملی

رنگین کمان

جامعه و زندگی

علوم و فنون
GMT+08:00 || 2008-11-18 17:12:48
نگاهی به توسعه دیپلماسی چین در سی سال گذشته

cri

به دنبال اجرای سیاست های اصلاحات و درهای باز، دیپلماسی این کشور نیز تحولاتی انقلابی را تجربه کرده است.

در اوایل بازگشت چین به سازمان ملل در دهه 70 قرن بیستم، چین در صحنه بین المللی حق اظهار نظر زیادی نداشت. برخی به شوخی می گفتند که چین در سازمان ملل پنجمین شیوه رأی دهی را ابداع کرد. نمایندگان سازمان ملل سه رأی موافق، مخالف و ممتنع داشتند. پس از نشست تدوین منشور سازمان ملل در سان فرانسیسکو در قبال موارد مربوط به حق وتو رای چهارمی نیز به وجود آمد که آن خودداری از رأی دهی برای ابراز نارضایتی بود. شیوه چین به عنوان پنجمین نوع رای دهی شرکت در رأی گیری اما ندادن هیچ رأیی بود.

این تعریف به طور زنده جایگاه بین المللی چین در آن زمان را نشان می دهد. در آن زمان شرق و غرب در وضعیت جنگ سرد بودند و چین در زمینه دیپلماسی تنها به برقراری روابط و رفت و آمد با کشورهای سوسیالیستی و کشورهای آسیایی، آفریقا و آمریکای لاتین توجه می کرد و به ندرت در امور بین المللی شرکت می نمود.

در سال 1978 میلادی، سومین پلنوم یازدهمین کمیته مرکزی حزب کمونیست چین که برای چین دارای اهمیت فراوانی است برگزار شد و دوره اصلاحات و درهای باز آغاز شد. این اقدام که در تاریخ چین بی سابقه بود موجب تحولات تاریخی در روابط چین با جهان شد. به منظور تحقق توسعه، چین نمی توانست از جهان جدا بماند و به برقراری روابط و همکاری با جهان نیاز داشت.

دن شیائو پین رهبر وقت چین بر اساس قضاوت جدید و علمی خود درباره اوضاع بین المللی و عصر صلح و توسعه را به عنوان دو موضوع اصلی جهان کنونی مطرح کرد. این تئوری بنیان محکمی برای تعدیل بزرگ سیاست های خارجی چین بنا نهاد. پروفسور وان فن از آکادمی دیپلماسی چین در این مورد می گوید:

"اجرای سیاست های اصلاحات و درهای باز موجب مشخص شدن ویژگی جدید عصر این کشور شد که صلح و توسعه را به جای جنگ و انقلاب پیشنهاد می کرد. رسالت دیپلماتیک چین نیز به ایجاد محیط مطلوب برای صلح و توسعه این کشور تبدیل شده است. در نتیجه آن، چین به عضو مهمی از نظام بین المللی تبدیل شده و سرنوشت خود را با بیشتر کشورهای جهان به طور نزدیک مرتبط ساخته است."

اگر دستآوردهای دیپلماتیک چین در 30 سال گشته را مرور کنیم ، متوجه می شویم که یکی از ویژگی های چشمگیر آن عملی تر و پخته تر بودن آن و ارتقای مستمر نفوذ و جایگاه بین المللی چین است.

اول این که اهداف دیپلماتیک افزایش یافته است. چین در زمینه دیپلماسی کشورها را بر اساس ایدئولوژی تقسیم نمی کند و بر اساس اصول پنج گانه همزیستی مسالمت آمیز با تمامی کشورها اعم از کشورهای بزرگ و کوچک روابط همکاری دوستانه برقرار می کند.

دوم گسترش ابعاد دیپلماسی چین است. دیپلماسی از حق انحصاری سیاستمداران و دیپلمات ها فراتر رفته و به وظیفه مشترک جامعه تبدیل شده است. دیپلماسی اقتصادی، نظامی و غیر رسمی و حزبی به طور بی سابقه ای فعال شده است.

سوم آن که الگوهای دیپلماسی افزایش یافته است. چین ضمن توسعه الگوی سنتی حاکی از برقراری روابط دو جانبه، ایجاد مکانیسم های چند جانبه به اشکال مختلف را دنبال کرده و آن را به طور سیستماتیک اجرا کرده است.

در قرن بیست و یکم، ویژگی های جدیدی در دیپلماسی چین پیدا شده و مضامین آن نیز غنی تر شده است. برای نمونه، چین براساس تغییرات اوضاع، ایجاد قدرت نرم دیپلماتیک را به عنوان وظیفه مهم دیپلماتیک در دوره جدید تلقی می کند. پرفسور وان فن در این خصوص می گوید:

"این موضوع چند مورد را دربرمی گیرد که عبارت است از توجه بیشتر به چهره کلی دیپلماسی کشور در امور مهم و بزرگ بین المللی، کسب افتخار و اعتبار برای کشور در رایزنی ها، تبادلات و مذاکرات؛ ایفای نقش ویژه در روند تعمیم فرهنگ و معرفی اندیشه صلح و دستآوردهای اصلاحات و درهای باز.

به باور کارشناس نامبرده، دیپلماسی چین عاقلانه تر و عملی تر شده و چین در این زمینه نیز اعتماد به نفس بیشتری کسب کرده است. این کشور نه تنها تمایل به حل مسائل دارد، بلکه توانایی خود برای این کار را نیز افزایش داده و می توان گفت دیپلماسی کنونی چین با نفوذ بین المللی و قدرت این کشور منطبق است.